جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ
قبل از اعزام ماموریت که منجر به شهادت شش شهید بزرگوارشد، حکم ابلاغ درجه شهید صحرایی به دستمان رسید.حکم را به شهید موسوی نژاد که مسئول مربوطه بوددادم. ایشان در پایین این حکم مطلبی را به این شرح نوشتند:
با تبریک و تهنیت انشاا... که درجات اخروی در آخرت نصیب شما گردد.
حکم را برای ابلاغ به محل کار شهید صحرایی بردم، ولی ایشان در اتاق نبودند. ولی نبودند. وقتی آمد حکم را دستش دادم از او خواستم ابتدا مطلبی را که سید برای او نوشته بخواند.ایشان هم قبل از این که محتوای برگه را روئیت کند، دست خط شهید موسوی نژاد را خواند و بعداز آن با یک حالت خاصی دستانش را بالا برد و گفتند: انشاا...
با دیدن این صحنه گفتم:
ولی ا... نکند در این ماموریت شهید بشی، چون سید برای هر کسی مطلبی بنویسه و دعا کنه خلاصه طرف بی نصیب نمی مونه. با این حرف من دوباره دستاشو بالا برد و تکرار کرد انشاا...
راوی : علی امیری
چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ
واهمه ای از کار نداشت:
یکی از خصوصیات بارز شهید مهدی خبیر تعهدو احساس مسئولیت نسبت به انجام کارهایشان بود. طی سه سالی که با هم در یک اتاق مشغول کار بودیم، هیچگاه ندیدم وقت خود را به بطالت بگذراند. به قدری نسبت به انجام کار جدیت نشان می داد و به اندازه ای پرکار بودکه بارها تصمیم گرفتم به واسطه فشار زیاد کاری که در نتیجه همکاری با ایشان متحمل می شدم، از ادامه همکاری انصراف داده و در واحد دیگری مشغول شوم. همیشه دنبال بهترین و در عین حال کوتاه ترین را برای انجام مسئولیتهای محوله بود. زمانی هم که وقت آزاد داشت به تفکر و برنامه ریزی در خصوص کارهایی می پرداخت که احتمال می داد در آینده به ایشان واگذار شود. یعنی از قبل برای کارهای آینده برنامه داشت تا بتواند به نحوه احسن آن کار را انجام دهد.
راوی: آقای فرخی
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ
شما می توانید این کلیپ زیبا را مشاهده و دریافت نمایید
دریافت
حجم: 10.8 مگابایت
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۵۴ ق.ظ
سردار باقر زاده از شخصیت شهدای اطلاعات می گوید:
شهید
جمراسی جزو نخستین کسانی بود که با همکاری در کمیته جستجوی مفقودین در
منطقه چنگوله برای جستجوی شهدا حضور پیدا کرد و پس از وی شهید عاصمی که
مسئول گروه لشگر 17 علی بن ابیطالب (ع) بود، تا این اواخر نیز همچنان در تب
و تاب جستجوی پیکرهای شهدا بود.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، در خصوص
شهادت فرمانده اطلاعات سپاه علیبنابی طالب (ع) استان قم شهید «عباس
عاصمی» و همرزمانش اظهار داشت: سرهنگ عاصمی، شهید احمدیتبار که در گذشته
به نام احمدلو معرفی شده است و شهید اکبر جمراسی از رزمندگان 8 سال دفاع
مقدس و همرزمان شهید مهدی زینالدین بودند که در گروه اطلاعات لشکر خط شکن
و دلاور علی بن ابیطالب (ع) با سردار شهید زینالدین و دیگر شهدای سرافراز
این لشگر دوستی دیرینه داشتند.
وی ادامه داد: این شهدا از نخستین
روزهای پیروزی انقلاب اسلامی با حضور در سپاه پاسداران و شرکت در
عملیاتهای دفاع مقدس نقش بسیار مؤثر و گستردهای را در پیروزیهای
رزمندگان اسلام داشتند.
رئیس کمیته مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح بیان
کرد: این شهدا بعد از جنگ تحمیلی نیز هیچگاه خود را از فضای جبهه جدا
نکردند بلکه با حضور در گروه تفحص و کمک به عملیات جستجوی ابدان مطهر شهدا
تلاش کردند همچنان در مسیر نورانی شهدا حرکت کنند. شهید جمراسی از نخستین افراد در تفحص مفقودین منطقه چنگوله بود
وی
خاطرنشان کرد: شهید جمراسی جزو نخستین کسانی بود که با همکاری در کمیته
جستجوی مفقودین در منطقه چنگوله برای جستجوی شهدا حضور پیدا کرد و پس از وی
شهید عاصمی که مسئول گروه لشگر 17 علی بن ابیطالب (ع) بود، تا این اواخر
نیز همچنان در تب و تاب جستجوی پیکرهای شهدا بود.
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۴ ق.ظ
فرزند شهید احمدی تبار در مورد خصوصیات شخصیتی این شهید می گوید:
پدرم شخصیتی الهی داشت که من به لحاظ ظرفیت کم خود نتوانستم او را بخوبی بشناسم.
پدرم فردی متواضع بود که به هیچ وجه تمایلی به تعریف و خودنمایی نداشت.
پدر شهیدم همواره پشتوانه معنوی برای اقوام بود و همگان به نیکی از وی یاد میکنند.
شهید احمدی تبار بیش از 80 ماه در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته اند و بارها به جانبازی مفتخر بودند.
ما همیشه منتظر شهادت ایشان بودیم و واقعا حق وی نبود که در بستر جان به جان تسلیم کنند.
خون پاک پدر من متعلق به همه ایرانی ها است و این خون را تقدیم به کشور و رهبر عزیزم می کنم و خطاب به ایشان می گویم جان همه به فدای شما باد.
این شهید همواره برای پایبندی به آرمان های انقلاب اسلامی مخصوصا ولایت فقیه تاکید داشتند و معتقد بودند که اگر گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشیم مشکلی نخواهیم داشت.
شهید احمدی تبار در سن 46 سالگی به همراه 5 تن از همرزمانش در سال 90 به دست گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۳۴ ق.ظ
آقا سید خیلی وقت شناس بود. و سعی می کرد که اگه قراری با کسی می گذاره، سر وقت حاضر بشه. چند باری که باهاش قرار گذاشتم تمام سعی و تلاشم رو می کردم که سر وقت برسم . یکی دو بار ،چند دقیقه ای دیرتر سر قرار حاضر شدم .که باعث شد سید عبدالحسین ناراحت بشه . به من گفت که چرا وقتی قول می دی سر وقت حاضر نمیشی . سید آنقدر به این موضوع حساس بود که می گفت که روزی که با دامادمون برای صحبت در مورد ازدواج قرار گذاشته بودم ،اگه سر وقت نمی اومد ،
دخترم رو بهش نمی دادم.