هیئت زوارالزهرا سلام الله علیها

یاد و خاطره 6000 شهید استان قم به ویژه شهدای ماموریت شمال غرب سال 90 گرامی باد

هیئت زوارالزهرا سلام الله علیها

یاد و خاطره 6000 شهید استان قم به ویژه شهدای ماموریت شمال غرب سال 90 گرامی باد

هیئت زوارالزهرا سلام الله علیها

در راستای منویات مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای عزیز، اعضاء هیئت زوارالزهرا سلام الله علیها بر آن شدیم تا تمام تلاش خود را جهت محقق شدن صحبت های ایشان انجام دهیم و قدمی هرچند کوچک در راه اعتلای فرهنگ برداریم. امیدواریم به لطف امام زمان(عج) و خون پاک شهدا و دعای شما عزیزان در این مهم موفق باشیم. از این که افتخار دادید و از وب ما دیدن فرمودید متشکریم.

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادر شهید» ثبت شده است

سرشماری

جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ب.ظ

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۲
میثم آقاجانپور

سرشماری از خانواده شهدا

پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۲ ب.ظ

سرشماری . . .

---مامور سر شماری:: سلام علیکم.خوبی حاج خانم؟ تو خونه چند نفرید؟شناسنامه هاشونو بیار برا سرشماری.

--- پیرزن لای در را بیشتر باز می کند.سر و گردنش را بیرون می دهد و سر و ته کوچه را دید می زند.

---بعد با چشم پر از اشک میگه. این خونه رو بزار برا فردا سرشماری کن میشه؟

---مامور:: مادرآخه چه فرقی داره .فردا هم مثل امروز.فردا کم و زیاد می شید؟

--- مادر:: آره، شایدم شدیم.پسرم29 ساله رفته جبهه هنوز برنگشته. میگم شاید تا فردا بیاد بشیم 2 نفر..


شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۲
میثم آقاجانپور

کلیپ زیبا و تکان دهنده مادر شهید حزب ا...

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۵۲ ب.ظ

این کلیپ را حتما ببینید.



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۵۲
میثم آقاجانپور

وصیت نامه تکان دهنده شهید به مادرش

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ق.ظ

عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۲
میثم آقاجانپور

مادر شهید

شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ق.ظ

صبح یک روز بهاری به همراه یکی از دوستانم داشتیم از کنار گلزار شهدای قم رد می شدیم که حضور یک پیرزن در کنار خیابان ما را متوجه خود نمود. او دست تکان می داد و با توجه به این که صبح خیلی زودی بود،  از من می خواست تا او را به منزلش برسانم . ماشین را نگه داشتم و ایشان را سوار کردم و به منزلشان رساندم . وقتی پیاده شد، دست کرد توی کیفش و مقداری پول به من داد،  ولی من قبول نکردم و به ایشان گفتم که مادر من مسافرکش نیستم و فقط جهت ثوابش این کار را انجام دادم. خیلی اصرار کرد ، ولی من قبول نکردم، پیرزن گفت حالا که از من پول نگرفتید ، پس به من اجازه بدید حداقل این زیارت عاشورا را که عکس پسر شهیدم رو که به تازگی شهید شده ، بهتون بدم.زیارت عاشورا رو قبول کردم.  وقتی عکس پسر اون مادر را نگاه کردم،  یک لحظه تمام موهای بدنم سیخ شد. فکر می کنید اون عکس کدوم شهید بود؟

اون کسی نبود جز شهید بزرگوار سیدعبدالحسین موسوی نژاد و من افتخار این را داشتم که با این مادر شهید همکلام شوم.

شادی روح شهدا صلوات.

راوی: م  ص

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۲۷
میثم آقاجانپور