در راستای منویات مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای عزیز، اعضاء هیئت زوارالزهرا سلام الله علیها بر آن شدیم تا تمام تلاش خود را جهت محقق شدن صحبت های ایشان انجام دهیم و قدمی هرچند کوچک در راه اعتلای فرهنگ برداریم. امیدواریم به لطف امام زمان(عج) و خون پاک شهدا و دعای شما عزیزان در این مهم موفق باشیم. از این که افتخار دادید و از وب ما دیدن فرمودید متشکریم.
یادش
بخیر با خانواده ام داشتیم از مسافرت بر می گشتیم رسیدیم قزوین چشمم که به
گنبد امامزاده شاهزاده حسین که افتاد گفتم بریم یه زیارتی بکنیم تا حال
هوامون عوض بشه وقتی اسم امامزاده شاهزاده حسین که میاد بی اختیار ذهن آدم
میره پیش سرلشکر خلبان عباس بابایی رفتیم یه فاتحه ای خوندیم . هم زمان بود
با فیلم شهید بابایی و پسرم عشق این فیلم رو داشت و با این که بچه است ولی
تمامی دیالوگ های لحظه شهادت رو حفظ و وقتی که پخشش می کنند هم زمان
دیالوگ ها رو می گه. بعد از اونجا رفتیم و یه سری به موزه شهداقزوین زدیم و
خاطرات شهدا رو مطالعه می کردیم که یکدفعه تمام موهای بدنم سیخ شد فکرمی
کنید چه چیزی باعث شد که همچین حسی به من دست بده بله تمثال مبارک شهید
بزرگوار محمد جعفرخانی جلوم بود با تمام یادگارهاش خصوصا اون چراغ قوه
قرمزش که لحظه شهادتش دستش بود . بلا فاصله از این اون مسئول موزه پرسیدم
که قبر شهید جعفر خانی کجاست ایشان به یه قسمتی از گلزار شهدا اشاره کرد و
من سمت آنجارفتم ولی متاسفانه هرچی گشتم قبر ایشون رو پیدا نکردم و حرکت
کردیم سمت مسیرمون . بعدا یکی از دوستان را دیدم و از ایشان پرسیدم که بنده
قزوین رفتم و هرچی گشتم ولی قبر شهید محمدجعفرخانی رو پیدا نکردم؟ که
ایشان نکته ای گفت که واقعا جالب بود.
نکته
این بود ! پدر با بصیرت این شهید بزرگوار اجازه نداده بود که شهید جعفرخانی
را در گلزار شهدای قزوین دفن کنند.علتش این بود که ایشان اعتقاد داشتند که
از این پس خیلی ها قرار است که بر سر مزار فرزند بنده بیایند پس حالا که
قرار است که نمایندگان مجلس و دولت و... بیایند و بر سر مزار محمد ادای
احترام کنند پس چه بهتر که به روستای خودمان بیایند تا به برکت خون این
شهید روستاهای مسیر روستای این شهید هم دیده شود و هم آبادتر گردد.
آری به راستی باید دست پدران شهید را بوسید که با بصیرت پای ارزشها و انقلاب ایستاده اند.